رمضانیه 🌙

وبلاگی برای بهتــر شدن...

وبلاگی برای بهتــر شدن...

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان

وقتی قرآن کریم فرمود: « لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ - در دین اکراه (به ناخواسته واداشتن) نیست چرا که راه از بیراهه آشکار شده است»؛ به یک امر تکوینی در نوع خلقت انسان تصریح نموده است، نه یک امر اعتباری که در شرایط متفاوت قابل تغییر باشد. لذا اجباری نبودن دین، قبل از ظهور و بعد از ظهور ندارد، هیچ وقت و هیچ کس نمی‌تواند کسی را به «زور» هدایت کند، حتی شخص پیامبر عظیم الشأن اسلام، صلوات الله علیه و آله. چنان چه خطاب به ایشان فرمود:

« فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ * لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ » (الغاشیه، 22)

ترجمه: پس تو یادآوری کن (و پند ده) که تو [فقط] یادآوری کننده (پند دهنده) هستی * تو بر آنها مسلّط نیستى.

ملاحظه: برخی فقط یک قسمت از این آیه کریمه را می‌خوانند و آن را نیز همانگونه که می‌پسندند معنا و تفسیر می‌کنند و سپس معترض می‌شوند که پس چرا رعایت برخی از احکام دین اجباری است. دقت شود که مقصود از «دین» همان اعتقادات است که با هیچ زوری نمی‌شود دیگران را به آن مجبور نمود، اما «شریعت» که همان احکام است، یعنی «قوانین» متفاوت است و به ویژه هر قانونی که حقوق اجتماعی نیز در آن باشد، اجباری است.

خداوند متعال خود در کلام وحی، شرایط دوران حکومت (که البته سال‌ها پس از ظهور، قیام و مبارزات خواهد بود) را بیان نموده است، که ذیلاً فقط به دو مورد اشاره می‌شود:

الف – به ظهور رساندن همه‌ی دین:

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» (الصّف، 9)

ترجمه: اوست کسى که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد، تا آن را بر هر چه دین است (حتی مکاتب یا مشی کفار نیز دین است) فائق گرداند، هر چند مشرکان را خوش نیاید.

دقت شود که همه دین در قرآن کریم و سنت نبوی صلوات الله علیه و آله، بیان شده است، اما هیچ گاه نگذاشتند تا همه دین «ظاهر» شود. وقتی همه دین «ظاهر» شد، وقتی حقیقت دین، آن گونه که هست آشکار شد، جاذبه‌ی معرفتی، عقلانی، عرفانی، علمی و عملی آن و نیز جامعیت متقن و راه‌گشایی‌اش برای رفع همه مشکلات و استقرار قسط، مردمان را فوج فوج به سوی خود می‌کشاند.

ب – ایجاد زمینه و امکان دینداری:

امروز مردمان اگر بخواهند نیز نمی‌توانند درست، راحت و کامل دیندار شوند، چرا که امکان مناسب را در اختیار ندارند. مثل این است که کسی بخواهد کار و تلاش کند، کسب داشته باشد، تفریح کند، به دیدن ارحام برود و ...، اما حبس باشد.

به همین جامعه‌ی خودمان که در جهان بهترین جامعه، محیط و شرایط برای دینداری است نگاه کنیم. آیا دینداری راحت است و امکان آن کاملاً و برای همگان وجود دارد؟ هنوز نتوانستیم سیستم «ربا» را که محاربه با خدا و رسول صلوات الله علیه و آله است، از بانک‌ها جمع کنیم! آیا کسب و کار سالم و حلال راحت است؟ آیا نقش دروغ، رشوه، پارتی‌بازی، رانت‌خواری، غش در معامله و ...، کمتر از نقش «سرمایه و کار و تولید و توزیع و خدمات» است؟ آیا شکم بسیاری از مردم، پِر از لقمه حرام نیست؟

هنوز نمی‌توانیم به دولت بگوییم که بسیاری از اساتید دانشگاه‌های ما، دانشجویان را به زور بی‌دین می‌کنند و بلندگوی تبلیغاتی برای کفر و استکبار جهانی هستند!

هنوز نتوانستیم نه تنها بی‌دینی، بلکه حتی ضد تبلیغ علیه دین را از عرصه هنر هفتم حذف کنیم!

هنوز در سطوح بالا جنجال می‌شود که آیا «دولت دینی و دین دولتی» خوب است یا جای بحث دارد؟! رییس جمهور کشور ما، هم دکترا دارد، هم حجت الاسلام است، هم لباس روحانیت به تن دارد، هم منتخب ملت مسلمان است، هم ملتزم به اسلام، قانون اساسی، ولایت فقیه  و ... می‌باشد؛ و هنوز «نقش دین و دولت» برای روشن نشده است  می‌گوید: «نمی‌دانم»!

آیا یک جوان می‌تواند به راحتی ازدواج کند؟ آیا می‌تواند زندگی پایدار خود را حفظ کند؟ و ... .

تازه آن چه که بیان شد، قطره‌ای از دریای مشکلات دینداری، آن هم در کشور دیندار خودمان بود، در صورتی که دین و حکومت مهدی سلام الله علیه جهانی است. پایمان را از کشور بیرون بگذاریم، مسلمانان بی‌ولایت (تکفیری، سلفی، وهابی) و ... ما را مشرک خوانده و نه تنها خونمان، بلکه مثله کردنمان را جایز و ثواب می‌شمرند و مابقی نیز دینداران را تروریسیم می‌خوانند. و البته در کشور خودمان نیز از شرارت هیچ کدام در امان نیست، به جرم آن که می‌گوییم: ما مسلمانیم.

*- خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید که در دوران حکومت مهدی سلام الله علیه، «امکانات دینداری» را ایجاد می‌کند. یعنی هیچ کس به خاطر سیاست‌های استکباری، عقب افتادگی‌ها، استضعاف‌های فکری، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، ضرورت‌های اشتغال و کسب و...، از دین غافل نمی‌ماند. فرمود در آن دوران:

«...    وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ  ... النّور، 55». یعنی هم به دینی که مرضی خداست [إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ] تمکین و قدرت می‌بخشد و هم امکان دینداری را برای مردم (لَهُمْ) فراهم می‌نماید و البته همه اینها مرهون سقوط حکومت‌های جبار و خلافت و حکومت جهانی ایشان و مؤمنین می‌باشد.

البته در پایان همین آیه، تصریح دارد که پس از آن هر کس کافر شد، از فاسقین است. یعنی باز هم عده‌ای هستند که ایمان نخواهند آورد و با تبعیت از نفس، فاسق می‌شوند. چرا که دین و ایمان (اعتقادات) زوری نیست.

 

وقتی قرآن کریم فرمود: « لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ - در دین اکراه (به ناخواسته واداشتن) نیست چرا که راه از بیراهه آشکار شده است»؛ به یک امر تکوینی در نوع خلقت انسان تصریح نموده است، نه یک امر اعتباری که در شرایط متفاوت قابل تغییر باشد. لذا اجباری نبودن دین، قبل از ظهور و بعد از ظهور ندارد، هیچ وقت و هیچ کس نمی‌تواند کسی را به «زور» هدایت کند، حتی شخص پیامبر عظیم الشأن اسلام، صلوات الله علیه و آله. چنان چه خطاب به ایشان فرمود:

« فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ * لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ » (الغاشیه، 22)

ترجمه: پس تو یادآوری کن (و پند ده) که تو [فقط] یادآوری کننده (پند دهنده) هستی * تو بر آنها مسلّط نیستى.

ملاحظه: برخی فقط یک قسمت از این آیه کریمه را می‌خوانند و آن را نیز همانگونه که می‌پسندند معنا و تفسیر می‌کنند و سپس معترض می‌شوند که پس چرا رعایت برخی از احکام دین اجباری است. دقت شود که مقصود از «دین» همان اعتقادات است که با هیچ زوری نمی‌شود دیگران را به آن مجبور نمود، اما «شریعت» که همان احکام است، یعنی «قوانین» متفاوت است و به ویژه هر قانونی که حقوق اجتماعی نیز در آن باشد، اجباری است.

خداوند متعال خود در کلام وحی، شرایط دوران حکومت (که البته سال‌ها پس از ظهور، قیام و مبارزات خواهد بود) را بیان نموده است، که ذیلاً فقط به دو مورد اشاره می‌شود:

الف – به ظهور رساندن همه‌ی دین:

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» (الصّف، 9)

ترجمه: اوست کسى که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد، تا آن را بر هر چه دین است (حتی مکاتب یا مشی کفار نیز دین است) فائق گرداند، هر چند مشرکان را خوش نیاید.

دقت شود که همه دین در قرآن کریم و سنت نبوی صلوات الله علیه و آله، بیان شده است، اما هیچ گاه نگذاشتند تا همه دین «ظاهر» شود. وقتی همه دین «ظاهر» شد، وقتی حقیقت دین، آن گونه که هست آشکار شد، جاذبه‌ی معرفتی، عقلانی، عرفانی، علمی و عملی آن و نیز جامعیت متقن و راه‌گشایی‌اش برای رفع همه مشکلات و استقرار قسط، مردمان را فوج فوج به سوی خود می‌کشاند.

ب – ایجاد زمینه و امکان دینداری:

امروز مردمان اگر بخواهند نیز نمی‌توانند درست، راحت و کامل دیندار شوند، چرا که امکان مناسب را در اختیار ندارند. مثل این است که کسی بخواهد کار و تلاش کند، کسب داشته باشد، تفریح کند، به دیدن ارحام برود و ...، اما حبس باشد.

به همین جامعه‌ی خودمان که در جهان بهترین جامعه، محیط و شرایط برای دینداری است نگاه کنیم. آیا دینداری راحت است و امکان آن کاملاً و برای همگان وجود دارد؟ هنوز نتوانستیم سیستم «ربا» را که محاربه با خدا و رسول صلوات الله علیه و آله است، از بانک‌ها جمع کنیم! آیا کسب و کار سالم و حلال راحت است؟ آیا نقش دروغ، رشوه، پارتی‌بازی، رانت‌خواری، غش در معامله و ...، کمتر از نقش «سرمایه و کار و تولید و توزیع و خدمات» است؟ آیا شکم بسیاری از مردم، پِر از لقمه حرام نیست؟

هنوز نمی‌توانیم به دولت بگوییم که بسیاری از اساتید دانشگاه‌های ما، دانشجویان را به زور بی‌دین می‌کنند و بلندگوی تبلیغاتی برای کفر و استکبار جهانی هستند!

هنوز نتوانستیم نه تنها بی‌دینی، بلکه حتی ضد تبلیغ علیه دین را از عرصه هنر هفتم حذف کنیم!

هنوز در سطوح بالا جنجال می‌شود که آیا «دولت دینی و دین دولتی» خوب است یا جای بحث دارد؟! رییس جمهور کشور ما، هم دکترا دارد، هم حجت الاسلام است، هم لباس روحانیت به تن دارد، هم منتخب ملت مسلمان است، هم ملتزم به اسلام، قانون اساسی، ولایت فقیه  و ... می‌باشد؛ و هنوز «نقش دین و دولت» برای روشن نشده است  می‌گوید: «نمی‌دانم»!

آیا یک جوان می‌تواند به راحتی ازدواج کند؟ آیا می‌تواند زندگی پایدار خود را حفظ کند؟ و ... .

تازه آن چه که بیان شد، قطره‌ای از دریای مشکلات دینداری، آن هم در کشور دیندار خودمان بود، در صورتی که دین و حکومت مهدی سلام الله علیه جهانی است. پایمان را از کشور بیرون بگذاریم، مسلمانان بی‌ولایت (تکفیری، سلفی، وهابی) و ... ما را مشرک خوانده و نه تنها خونمان، بلکه مثله کردنمان را جایز و ثواب می‌شمرند و مابقی نیز دینداران را تروریسیم می‌خوانند. و البته در کشور خودمان نیز از شرارت هیچ کدام در امان نیست، به جرم آن که می‌گوییم: ما مسلمانیم.

*- خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید که در دوران حکومت مهدی سلام الله علیه، «امکانات دینداری» را ایجاد می‌کند. یعنی هیچ کس به خاطر سیاست‌های استکباری، عقب افتادگی‌ها، استضعاف‌های فکری، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، ضرورت‌های اشتغال و کسب و...، از دین غافل نمی‌ماند. فرمود در آن دوران:

«...    وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ  ... النّور، 55». یعنی هم به دینی که مرضی خداست [إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ] تمکین و قدرت می‌بخشد و هم امکان دینداری را برای مردم (لَهُمْ) فراهم می‌نماید و البته همه اینها مرهون سقوط حکومت‌های جبار و خلافت و حکومت جهانی ایشان و مؤمنین می‌باشد.

البته در پایان همین آیه، تصریح دارد که پس از آن هر کس کافر شد، از فاسقین است. یعنی باز هم عده‌ای هستند که ایمان نخواهند آورد و با تبعیت از نفس، فاسق می‌شوند. چرا که دین و ایمان (اعتقادات) زوری نیست.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ 00/10/29
گمنام 133

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی